خوانندگان محترم می توانند هر هفته داستان "آپارتمان شما چکاره است؟" را در هفته نامه کسب و کار مطالعه نمایند همچنین آموزشهای کارآفرینی مهندس علی زارعی را در برنامه های تفکر خلاق بخش پاتوق خلاق از رادیو گفتگو و برنامه  راهکار رادیو ایران و آموزشهای نخبه پروری را در برنامه مرزهای دانش رادیو گفتگو و برنامه موج دانش رادیو فارس  بشنوید.همچنین میان برنامه کارآفرینی در خانواده روزهای شنبه تا سه شنبه از رادیو فارس برنامه سایبان مهر پخش می گردد

جهت خواندن قسمتهای دیگر داستان اینجا کلیک کنید

قسمت دوم - این داستان هر هفته در صفحه 7 هفته نامه دنیای نوین کسب و کار انتشار می یابد- نویسنده:مهندس علی زارعی

اولین روز کاری پروین در یک ساختمان پنج طبقه اداری در نزدیکی میدان گلها بود.نظافت راه پله ها و پارکینگ و محوطه مشاع ساختمان بایستی تا عصر تمام می شد و علاوه بر این ماموریتی که پروین برای خودش تعریف کرده بود هم باید انجام می شد، یعنی آشنایی با مشاغل اهالی ساختمان

پله های طبقه اول تمییز شدند و پروین به واحد یک ساختمان رسید .درب شرکت باز بود و پروین وارد شد.چند کارمند مشغول کار بودند.پروین پرسید

_سلام ، آیا ساختمان شما نیازی به تمییز شدن دارد که پس از اتمام تمییزکاری پله ها به آن رسیدگی کنم؟

یکی از کارمندان گفت:

_ معمولا قسمتهایی از شرکت نیاز به نظافت دارند ولی چند لحظه اجازه بدهید تا از مدیرمان سوال کنم و به اتاق مدیر رفت

پروین از موقعیت استفاده کرد و یکی از کارمندان را انتخاب کرد و جلوی میزش رفت و سر صحبت را باز کرد

_ می تونم بپرسم کار شرکت شما چی؟

_ ما سنگهای ساختمانی می فروشیم

پروین خلاصه ای از داستان زندگی و تصمیم خودش را تعریف کرد و گفت:

_اگه اشکالی نداره دوست دارم بیشتر راجع شغلتون بدونم

_ خوب ما به سفارش مشتری هر نوع سنگ ساختمانی که نیاز باشه را تهیه می کنیم

_  سنگها را از کجا تهیه می کنید؟

_ ببین سنگبریهای زیادی در سطح کشور هستند که انواع مختلف سنگ را از معادن می آورند و آنرا برش می دهند و ما  بر اساس سفارش مشتری از آنها خرید می کنیم و در محل مورد نظر مشتری آنرا تحویل می دهیم

_ در حال حاضر فکر می کنید این شغل درآمدش خوب است؟

_ هر چقدر ساخت و ساز بیشتری انجام شود درآمد ما بهتر می شود چون سنگ بیشتری سفارش می گیریم .البته اگر بتوانیم سنگ را صادر کنیم سود بسیار خوبی خواهیم داشت

_ خوب وضعیت صادرات چطور است؟

_مشکلی که داریم اینه که در حال حاضر کشور چین سنگهای بسیار ارزانی را به بازارهای جهانی ارائه می کنه و این تا حد زیادی امکان رقابت را از ما می گیره

_بازار داخلی چطور؟

_ در حال حاضر وضعیت بازار برای ما خوبه ولی برای تولید کنندگان داخلی مشکلاتی وجود داره

_پس چطور برای شما خوبه؟

_ چون ما به نوعی واسطه هستیم و هر متر مربع سنگ را با قیمتی می خریم و با درصد سودی می فروشیم و حتی سنگ چینی را هم به همین شکل می فروشیم ولی تولیدکنندگان داخلی با مشکلاتی روبرو شده اند

_ چه مشکلاتی؟

_ مثلا مالیات بر ارزش افزوده ، عدم استفاده از تمام توان کارخانه ها ،نوسانات قیمت ارز،گران شدن انرژی و ... باعث شده که بسیاری از تولید کنندگان با رکود شدیدی مواجه شوند  و شاید این در آینده بروی شغل ما هم تاثیر گذار باشه

در این حین کارمندی که به اتاق مدیر رفته بود نزد پروین آمد و گفت پس ازاتمام تمییز کاری پله ها ساختمان آنها را هم تمییز کند.پروین هم مجبور شد خداحافظی کند و پس از یادداشت کردن شغلهای فروش سنگ و تولید سنگ در دفترچه یادداشت خود به تمییز کردن بقیه پله ها  مشغول شود.پروین به شرکت دوم رسید و وارد شد و پس از کمی گفتگو با یکی از مسولین شرکت از شغل آنها سوال کرد و اینطور شنید

_ ما یک شرکت آموزشی در زمینه بورس هستیم

_ زیاد اطلاعی راجع بورس ندارم!

_ تاکنون اسم بورس اوراق بهادار را شنیده اید؟

_ بله در اخبار شنیده ام ولی از نحوه کار آن بی اطلاعم

_ خوب بورس اوراق بهادار مکانی که امکان سرمایه گذاری همه افراد را در شرکتهایی که موفق به ورود به بورس شده اند فراهم می کنه و افراد مختلف می تونند سهام این شرکتها را بخرند و بفروشند و سود ببرند

_ یعنی همه از اینکار سود می برند؟

_ نه ، شاید برخی از افراد هم ضرر کنند!

_ اگر ضرر می کنند پس چرا اینکار را انجام می دهند؟

_ خوب اگر با روشی درست و حساب شده عمل کنند ضرر هم نمی کنند و کار شرکت ما هم همینه که این روش صحیح را به مردم آموزش می دهیم تا مردم سود داشته باشند

_ درآمد شغل شما الان چطوره؟

_ در حال حاضر خوشبختانه بورس اوراق بهادار رشد خوبی داشته و ارزش سهام ها بالا رفته و همین اتفاق باعث شده افراد بیشتری به سرمایه گذاری در بورس علاقمند بشوند و این به نفع شرکت ماست چون میتونیم دوره های بیشتری برای علاقمندان برگزار کنیم و درآمد بهتری کسب کنیم

پروین شغل دوم را هم در دفترچه خود یادداشت کرد و به طبقه سوم رفت.طبقه سوم یک شرکت فروش بیمه عمر بود که گفتگوی پروین با مدیر شرکت انجام گرفت

_شغل شما چی و درآمدش چطور؟

_ما نماینده یک شرکت بزرگ بیمه هستیم که به صورت تخصصی فقط بیمه عمر می فروشیم و از درآمد هم راضی هستیم.البته درآمد ما به صورت پورسانتی و هر چه تعداد فروش بیمه های ما بیشتر باشه درآمد بهتری داریم .

_ شما به چه کسانی بیمه عمر را می فروشید؟

_ ما چندین بازاریاب حرفه ای داریم که مزیتهای سرمایه گذاری افراد در بیمه عمر را شرح می دهند و بعدا افراد هم در این نوع بیمه برای آینده خودشان و فرزندانشان سرمایه گذاری  می کنند

_ من هم دوست دارم بیشتر راجع این سرمایه گذاری برای بچه هایم بدانم

_ خوب به یکی از کارمندانم می گویم کاملا برای شما توضیح دهد

_ ممنون ولی امروز نمی توانم بشنوم چون مجبورم کارم را انجام دهم ولی حتما در یک فرصت مناسب مراجعه خواهم کرد

پروین شغل سوم را هم در دفترچه خود یادداشت کرد و به ادامه کار خود در تمییز کردن پله ها پرداخت

ادامه دارد....

مهندس علی زارعی

جهت خواندن قسمتهای دیگر داستان اینجا کلیک کنید

جهت بزرگنمایی تصویر روی آن کلیک کنید

این داستان هر هفته در صفحه 7 هفته نامه دنیای نوین کسب و کار انتشار می یابد- نویسنده:مهندس علی زارعی

جهت خواندن قسمتهای دیگر داستان اینجا کلیک کنید