مصاحبه با محمد اردکانی: شرکت چرم و میش
زندگینامه کارآفرینان موفق - مردان کارآفرین ایرانی |
نام و نام خانوادگی: محمد اردکانی
شرکت: چرم و میش
نام محصول: انواع مختلف کیف و کفش و لباس
تحصیلات: سیکل
در سال 1323 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم. پدرم روحانی بود و یکی از امام جماعت های شمیران بودند. در شرایط مناسبی زندگی می کردیم ولی آنقدر هم در رفاه نبودیم. از جهت اینکه دوست نداشتم کسی به من برای امرار معاش و زندگی ام کمک کند و استقلال مالی داشته باشم به همین خاطر درس ام را ادامه ندادم و بعد از کلاس ششم دنبال کار رفتم. من به پدر و مادرم بسیار وابسته بودم و این موضوع باعث می شد که دنبال یک سری کارهای خلاف نروم.
بعد از کلاس ششم به دنبال کار رفتم و شاگرد یک چرم فروش معتبر در تهران شدم در آن زمان آرزو داشتم که هر چه سریعتر برای خودم کار کنم حتی اگر کار کوچکی باشد. بعد از سه سال کار در آنجا به دنبال کاری برای خودم رفتم و یک دکه کوچک در بازار گرفتم و با یک نفر شریک شدم، در آن موقع شانزده سال داشتم.
در حین کار کردن 3-4 کلاس درس خواندم ولی امتحان آن را ندادم زبان انگلیسی را هم به مدت 10 سال خواندم ولی به طور مستمر نبود. بعد از آن به هیچ کلاس آموزشی نرفتم. اصولاً از نظر من کسی که آموزش پیدا می کند و تحصیل می کند اطلاعات و دانشی به دست می آورد که بتواند از آن دانش استفاده کند و فقط داشتن آن کافی نیست. کسانی بودند که سواد خواندن و نوشتن نداشتند ولی از یک انسان تحصیل کرده هم درک و هم آداب و معاشرت آنها بهتر بوده است ولی کسی که این توانایی را داشته باشد و تحصیلات هم داشته باشد موفق تر است.
من زندگی خوبی داشتم ممکن بود چند کاری انجام دهم و موفق نشوم ولی ناامید نمی شدم و سعی می کردم راه دیگری را انتخاب کنم روند شغلی ما همین بود تا به اینجا رسیدیم.
در ابتدای کار یک سال با شریکم بودم ولی او فرد کم تحرکی بود و من پر تحرک بودم بنابراین جدا شدیم و به دنبال کار برای خودمان رفتیم. در مسیر راهم موانع خاصی نبود فقط می رفتم به جاهایی که چرم می فروختند و وقتی نقاط ضعفشان را می دیدم بیشتر تشویق می شدم.بنابراین به این فکر افتادیم که خودمان تولید کننده باشیم ولی مسائل زیادی در تولید داشتیم سیاست گذاریها برای ما مشکلاتی درست می کرد و شرایط خوبی برای رشد مهیا نمی شد و موانعی ایجاد می کرد.
در حال حاضر فقط در بازارهای ایران هستیم و سعی داریم شعبه های دیگری ایجاد کنیم ولی مشکلات داریم.
هدف من از تأسیس شرکت چرم و میش از همان ابتدا کار صادرات بود ولی در این کار موفق نشدیم. یک سری مشکلات است که هر چه فکر می کنیم قابل حل شدن نیست و اوضاع طوری شده که در حال حاضر من فکر اگر بتوانیم موجودیت خودمان را حفظ کنیم خیلی بهتر است.