مصاجبه با بنیانگذار بانک تات، بازار مبل ایران
زندگینامه کارآفرینان موفق - مردان کارآفرین ایرانی |
پذیرفته بودن اصل سودآوری در تجارت، همچنان
نیاز امروز بازار کسب و کار ایران است. البته این گزاره؛ به پیش نیازهایی در محیط
قانون، شفافیت مبادلات و معاملات خرد و کلان، پرداخت صحیح و دقیق مالیات، الزام درج
بارکد روی کالاها، صحت و سلامت روند دریافت اعتبارات بانکی و نظام تجاری منطبق بر
استانداردهای پذیرفته شده جهانی نیاز دارد که رعایت هر یک یا همه آنها، می تواند
تاجر، تولید کننده، فروشنده و سرانجام مصرف کننده را در حاشیه اطمینان قرار دهد و
تمامی حاشیه های رسانه ای را از پیرامون چنین افرادی بزداید. مادام که این "بایدها"،
رعایت و یا ایجاد نشوند، فعالان اقتصادی مجبورند بخش اعظم انرژی و اندیشه خود را
صرف پاسخگویی به سوالاتی کنند که بیش تر برای رفع اتهام به کار می آیند تا توضیح یک
اندیشه و یا تشریح و تبیین یک تئوری.
*علی انصاری، مرد نام آشنای این سالها، حضوری محافظه کارانه در رسانه ها دارد. این
گفت و گوی متفاوت، شاید سرآغازی باشد بر طرح مباحث جدی تر حوزه تجارت و صنعت و
سرخطی باشد برای آسیب شناسی صنعتی- اقتصادی از منظر جامعه شناسانه و شاید کمک کند
به شناخت ذهنیت های مردی که تلاش می کند موفق بماند؛ اگر ...
- آقای انصاری، تجارت خانوادگی در ایران،
نمونه های متعددی داشته است. موافقید مصاحبه را با اظهار نظر در این خصوص و ارتباط
آن با خانواده انصاری آغاز کنیم؟
بنده، تغییر مختصری در تعبیری که استفاده کردید می دهم. به این معنی که به جای
تجارت خانوادگی- که آن را نیز توضیح خواهم داد- از واژه شغل خانوادگی یا وراثت شغلی
استفاده می کنم. در ایران، طی نیم قرن اخیر، خانواده ها، از هویت صنفی خود پیروی
نکرده و شغل خانوادگی را مانند دهه های گذشته برنگزیده اند.
از سال 1304 ، خانواده های ایرانی دارای شناسنامه و نام خانوادگی شدند. برخی این
نام خانوادگی را از پیشه، هنر و حتی فعالیت بزرگ خانواده برگرفتند. در ایران نام
خانوادگی یا فامیلی های صنفی فراوانی هست مانند درودگران، حجاران، معدنچی، ساعتچی،
عتیقه چی، بازرگانان، دهقان، کتابچی، کشاورز، بارفروش، گندمکار، جوکار، یراقچی،
مسچی، برزگر، نقره کار، جام ساز و صدها نام خانوادگی از این قبیل که در واقع نشان
دهنده شغل خانوادگی است که البته لزوما هم به این مشاغل ادامه نداده اند. اما اصل
تجارت، یک فرایند اجتماعی مبتنی بر داد و ستد است و اگر جامعه را یک خانواده بزرگ
که در ذهن شماست و احتمالا به خانواده ام مربوط می شود، تا اندازه ای مخالفم. به
این معنی که پدر بزرگوارم، فعالیت حرفه ای اش را از صنعت ساختمان آغاز کرد و در این
راه علاوه بر زحمات فراوان و پشتکار و نیک اندیشی مستمر، به فردی موفق بدل شد اما
متناسب با تحولات جامعه و تغییرات شتابناک بازار کسب و کار، بنده و برادرانم، شغل
پدرمان را ادامه ندادیم، بلکه به نوعی با استفاده از اخلاق حرفه ای و تجربیات ایشان
و در ابتدا تحت نظر ایشان گستره فعالیت را به بیرون از ساختمان سازی به مفهوم خانه
سازی و تعبیر عمومی ترش بساز و بفروش، هدایت و مدیریت کردیم و البته دامنه این تنوع
بیشتر شد.
- تنوع فعالیت هایتان، ظاهرا مدیریت متمرکزی
دارد، چگونه این تمرکز ایجاد شد؟
مفهوم تمرکز زدایی و مفهوم مقابل آن، تمرکز زدایی از جمله مفاهیم مورد بحث جدی در
اقتصاد کلان است. البته ماهیت مدیریتی دارد ولی چون دارای آثار اقتصادی مستقیم است،
بیشتر مورد توجه فعالان و صاحب نظران اقتصادی است.
در واقع وقتی سرمایه ایجاد می شود، فرایند سرمایه گذاری مطرح می شود. ما یک گروه
سرمایه گذاری با کارکرد مولد، ایجاد کردیم. چون در ادبیات اقتصادی، سرمایه، ایجاد
اشتغال می کند و شغل ایجاد درآمد و البته طبیعی است که درآمد در مسیر طبیعی به دو
کانال سرازیر می شود. بخشی مصرف و بخشی پس انداز می شود، در امتداد و انتهای این
چرخه، پس انداز به سرمایه تبدیل یا بر آن افزوده می شود که کلیت این فرایند را می
توان "رونق اقتصادی" نام نهاد.
پس از پایان جنگ تحمیلی، در واقع نظام جمهوری اسلامی با فراهم کردن زیرساخت های
قانونی در قوانین بالادستی و مهم تر از آن ایجاد امنیت و فرصت رقابت، فضا را برای
بخش غیردولتی فراهم کرد. به نوعی، هویت جدیدی به بخش غیردولتی داد، عده ای استفاده
کردند و عده ای هم سوءاستفاده. منظورم از استفاده، مجموعه اقداماتی است که موجب
اشتغال و رونق و رشد اقتصادی در کلان جامعه شد و منظورم از سوءاستفاده نیز ثروت
اندوزی و بردن سرمایه به خارج از کشور و مسایلی از این قبیل است.
ما به نوعی تلاش کردیم در احترام به نظام که برآمده از خون های پاک شهیدان است، از
مناطق محروم و حتی از لایه های پایین شروع کنیم، در واقع یعنی یافت آباد و ایجاد یک
مرکز مدرن توزیعی را در یک صنف و صنعت آمیخته با تاریخ و هنر ایرانی و البته مورد
نیاز خانوارهای ایرانی یعنی مبلمان آغاز کردیم که خوشبختانه با اقبال عمومی و صنفی
مواجه شد.
- چرا ادامه ندادید؟ یعنی باز هم دامنه
فعالیت هایتان گسترش یافت و مثلا به ورزش و سپس بانکداری رسید؟
اتفاقا ادامه دادیم و هنوز در همان مسیر حرکت می کنیم. با این تبصره که ایجاد مراکز
مدرن توزیع، سطح تقاضای مصرف کننده و به طور طبیعی تر، رفتار فروشنده را متعالی تر
کرد، این مساله در ابتدا به افزایش واردات منجر شد. ما به درک به موقع این نتیجه،
سریعا به سازماندهی نوین صنفی پرداختیم. به این معنی که صنف تولید کنندگان و
فروشندگان مبل، این تفکر و به طور طبیعی صاحبان این تفکر را به گرمی پذیرفتند. ما
عضو یک خانواده بزرگ تر شدیم و امروز انجمن صنفی مبل و دکوراسیون، یک انجمن معتبر
در سطح منطقه و جهان است. ما در برگزاری 3 دوره کنفرانس بین المللی تحت عنوان دکو،
با فعالان این هنر- صنعت در اکثر کشورهای دنیا مرتبط شده ایم، مطالعه تطبیقی کرده
ایم، پروتکل های همکاری امضا شده است و مسایلی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
اما چون به ورزش اشاره کردید، لازم می دانم توضیح مختصری بدهم. بنده در نوجوانی و
جوانی در رشته کشتی فعالیت می کردم. یعنی از کودکی به ورزش علاقه مند بودم و اکنون
نیز هستم. در دنیای امروز، نمی توان بدون تبلیغات تجارت کرد. ما کار تبلیغی هم می
کردیم. یعنی در مقطعی از یکی از بزرگ ترین تیم های فوتبال مملکت برای تبلیغ ایده و
محصول مان استفاده کردیم. این ماجرا باب دوستی و برخی همکاری ها را گشود.
البته، بنده در ارتباطات اجتماعی ام، فعالیت های دیگری نیز داشته ام. به عنوان
مثال، در سال 84 در مقطعی آقای واعظی آشتیانی دعوت کرد در فدراسیون دوچرخه سواری به
ایشان کمک کنم. این همکاری، بعد از آنکه ایشان مدیرعامل باشگاه استقلال شد، برای
مدتی به ریاست فدراسیون دوچرخه سواری هم بنده را کشاند. در مجمع عمومی این فدراسیون
از 43 رییس هیات استان، 39 نفر به بنده رای دادند. بعدا هم مدتی به عنوان عضو هیات
مدیره با باشگاه فرهنگی- ورزشی استقلال همکاری داشتم که بیش تر جنبه حمایت از ورزش
داشت.
در ورزش هم، با همین نگاه کار کردم، منتها با این تفاوت که اصلی ترین و
گرانبهاترین سرمایه در ورزش، سرمایه انسانی است. البته در سایر عرصه ها نیز پایه
توسعه، انسان است. انسان کاربلد، آموزش دیده و متخصص شرط لازم توسعه است.
- شما ایران را یک کشور توسعه نیافته می
دانید یا توسعه یافته، ضمن اینکه منظورتان از توسعه چیست؟
هرگز نمی توان ایران را یک کشور توسعه نیافته نامید، چنانکه نمی توانیم خود را
توسعه یافته نیز بدانیم. ما در حال توسعه هستیم. منتها نه به مفهوم غربی توسعه،
بلکه مبتنی بر مدل ایرانی، به تعبیری توسعه بومی بر پیشرفت و عدالت و در ترازی که
سند چشم انداز ترسیم کرده است. چهار برنامه توسعه، اجرا شده است و برنامه پنجم هم
اینک در دستور کار مجلس شورای اسلامی است، منتها مباحث متعددی وجود دارد.
در ادبیات توسعه، این واژه به تنهایی معنی ندارد و حتما نیازمند پسوند است. اگر دقت
کنید نام برنامه های پنج ساله ما توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، یعنی یک
فرایند چند وجهی و کامل است و فقط ماهیت اقتصادی صرف ندارد.